اگر دستمان از پرشين بلاگ كوتاه شده گيلانيان براي مان چيزي شبيه شوكولات شده و اين شوكولات سبز را مديون رفيق جوانم امين حسن پور هستم .
اما نان قرض دادن جاي خود و پست گذاشتن هم جاي خود بهتر است برويم سراغ پستي كه قرار است پس از يك مدت طولاني توي اين وبلاگ سبز گذاشته شود كه يك جورايي به گيلك ها مربوط ميشود . حقيقت اين است كه در حدود دو هفته پيش جناب آقاي زراعتي در حين پاسخ گويي به سخنان رضا قاسمي و اين ديد گاهشان كه" همان يك داستان كوتاه سپرده به زمين نجدي مي ارزد به تمام داستان هاي كوتاه صادق هدايت " دست به قلم برده اند و در مقاله اي ظريف و زيركانه تمام سعي شان را كرده اند كه با احترام كامل طومار داستان نويس بزر گ گيلان و ايران زنده ياد بيژن نجدي را با شلتاق بازي نوشتار ي شان در هم ببپيچند مقاله ي ايشان با عنوان
آيا براي افزودن به چيزي بايد از چيز ديگري بكاهيم ؟" در روزنامه ي اعتماد و راديو زمانه قرار گر فته "من همان روز نه به خاطر گيلك بود ن بيژن نجدي فقط كه براي شاهكار بودن بسياري از قصه هاي اين داستان نويس سفر كرده به انسوي پرده جوابيه اي را براي حضرت احمد غلامي سردبير ويژه نامه ي اعتماد ارسال كردم كه ايشان نيز طبق معمول ترجيح دادند توي ويژه نامه ي شان همان داستان هاي صد من يك غاز هفتگي آقاي مهاجراني را ( البته جدا از همه ي آن خدماتي كه مهاجراني به حوزه ي فرهنگ در دوره وزارتش بر ارشاد كرد ) و اين قبيل نوشته هارا چاپ كنند تا پاسخ كسي را كه در فضاي اليگارشي گونه ي اين روزنامه مدعي اصلاح طلبي جايي ندارد . ...
اما بي خيال روزنامه اي مثل اعتماد " گيلانيان كه هنوز دارد براي ما گيلك ها نفس مي كشد پس با اين مقدمه جوابيه اي كه من براي ناصر زراعتي نوشته ام در زير براي خواندن شمابه قضاوت گذاشته مي شود .
فرشاد كاميار / رحيم آباد


آيا واقعا براي افزودن به چيزي بايد از چيز ديگري بكاهيم ؟
ناصر زراعتي در نوشته اي حكيمانه به نصيحت دوست هنر مندشان رضا قاسمي پرداخته اند و مسايلي مربوط به حوزه ادبيات را در نوشته ي شان عنوان كرده اند كه جالب و خواندني است اما نكته ي ظريفي در اين ميان وجود دارد كه به شدت دلگير كننده است . ...پرسش من بعنوان كسي كه مطلب ايشان را خوانده ام اين است كه آقاي زراعتي كه در انتهاي نوشته ي حكيمانه ي شان به خودشان نقش معلم را ميدهند و رضا قاسمي را در نقش شاگرد جريمه مي كنند چرا خودشان در نوشته ي خودشان به آن حكمي كه خود صادر مي كنند عمل نمي كنند ؟
آيا اين گفته رضا قاسمي كه " همان يك داستان كوتاه سپرده به زمين نجدي مي ارزد به تمام داستان هاي كوتاه صادق هدايت "طبق فرموده ي حضرت سعدي نام نيك رفتگان را ضايع مي كند و نوشته ي شما و تو ضيحات مفصلتان در مورد نجدي كه خود بي شباهت به يك داستان كوتاه نيست نام نيك رفتگان را ضايع نمي كند ؟ اين چه قصه ايست كه شما از دلايل مورد اقبال قرار گرفتن داستان هاي آدمي مثل نجدي از ابتدا تا انتها تعريف مي كنيد تا مثلا چند سطر را محض توضيح براي جواناني نوشته باشيد كه بقول معروف ان سال ها را در ك نكرده اند ؟ شما هم انگار مثل بسياري از آدم ها ي پا به سن گذاشته ي ديگر جوانان علاقه مند به حوزه ي ادبيات را دست كم گرفته ايد كه رو به نصيحت آورده ايد تا راه را اشتباه نروند ....مرده پرستي كدام است آقاي زراعتي ؟
اقبال و روي خوش نشان دادن به نوشته هاي نجدي بعنوان يك آدمي كه اينك چند سالي است كه جسمش بين ما نيست آيا ناشي از يك نوع مرده پرستي است ؟ همه مي دانند كه خيلي ها در اين سالها در حوزه ي ادبيات مرده اند اما بر خلاف استدلال شما بخاطر مرده پرستي ديرينه ي ملت غيور ما آنچنان مورد اقبال قرار نگرفته اند كه نجدي قرار گرفته ؟ چرا استدلال تان اينجا جواب نداده آقاي زراعتي ؟ لابد بر اساس همان قصه ي كوتاهي كه شما از زندگي نجدي در نوشته ي خودتان براي همان جوانان ارايه مي دهيد اين اقبال را به نوعي به جايزه ي گردون 74 ربط خواهيد داد كه موقع دادن آن جايزه به كتاب" يوز پلنگاني كه با من دويده اند" تصور مي كرديد كه جواني را موقع اهداي جايزه جلوي رويتان مشاهده خواهيد كرد . ..اقاي زراعتي رضا قاسمي نظر شخصي اش را در يك مصاحبه عنوان كرده اما شما براي رد نظر قاسمي قصه اي را از زندگي كوتاه ادبي نجدي ارايه مي دهيد كه نصيحت حكيمانه ي تان را بد جوري زير سوال مي برد ...در اين كه صادق هدايت هنوز هم كه هنوز است تك خال ادبيات داستاني ماست شكي نيست اما اگر جلوي نام صادق هدايت يك باكس خالي باز شود و از همه ي اهالي ادبيات در خواست شود كه فقط يك كلمه جلوي نام او درون آن باكس خالي بنويسند شكي نداشته باشيد كه اكثر قريب به اتفاق شان بوف كور را درون آن باكس خالي خواهند نوشت ...واقعيت هم جز اين نيست كه هدايت با بوف كورش شناخته شده است و در شاهكار بودن بوف كور هم همان بس كه در زمان حاضر نيز كتابي مورد بحث همه ي صاحب نظران است و هر صاحب نظري درونش آن چيزي را مي بيند كه خود دوست دارد ببيند ... اما هيچگاه پيش خود تصور كرده ايد كه اگر بوف كور را از هدايت بگيريم صادق هدايت درون ادبيات ما چه وضعي و چه جايگاهي پيدا مي كند ؟ من كاري به همه ي جوانبي كه ممكن بود با اين اتفاق رخ دهد ندارم اما مطمينم كه اگر هدايت بوف كور را نمي نوشت امروز شما هم از اظهار نظر رضا قاسمي و مقايسه ي داستان هاي كوتاه هدايت با داستان نجدي دست به قلم نمي شديد تا به خيال تان به جواناني كه آن سالها را در ك نكرده اند ظريفانه ياد اوري كنيد كه نبايد آنقدر ها هم داستان نويسي مثل نجدي را جدي بگيرند .
حكمي را كه شما براي داستان سپرده به زمين نجدي صادر مي كنيد ( كه حدود هزارو چهارصد پانصد كلمه است كار بدي هم نيست داستان كوتاهي است براي خودش كه نمونه هايش را در اين سال ها نوشته اند و مي نويسند و اگر بعضي اشكالات نثري ناجور ان را ناديده بگيريم به يكبار خواندن مي ارزد ) را همان جوان هايي كه شما نگران درك نكردن آن سال ها توسط شان هستيد مي توانند براي هر داستان شاهكار و غير شاهكاري صادر كنند البته اگر شما دوباره وارد گود نشويد كه حكيمانه همه را نصيحت كنيد ... آقاي زراعتي جداي از آنكه به خواهيم مقايسه اي بين داستان هاي نجدي و هدايت داشته باشيم واقعيت آن است كه نجدي داستان هاي كوتاه شاهكاري دارد كه باعث شده مورد اقبال بسياري از اهالي ادبيات قرار بگيرد و بر خلاف نظر شما داستان سپرده به زمين هم از اين دست است و اين روي خوش نشان داد ن اهالي ادبيات به قصه هاي نجدي آنقدر ها هم كه شما به ان رنگ و لعاب داده ايد ربطي به جايزه ي گردون 74 از يك طرف و مرده پرستي ملت غيور ما از طرف ديگر ندارد ..

2 comments:

AmiN

سلام فرشاد جؤن. تی دم گرم. تی وانيويسه بخؤندم. راجه به نجدی مو خيلی گب دأنم. امما فقط اينه بگوم کی اينِ نثره خيلی دوس دأنم. اينِ بنويشته‌ئن، اينِ داستانؤن، مهٰ جادو کؤنه.
هنوزم کی هنوزه، هر زمت می ديل گينه و شونم شئخؤنه‌ور، وختی خانقا ورجه بنيشتم و يک دل سير سيگار بکشئم، جير امأنِ زمت، حتمن خأن يک سر بشوم شئخؤنه‌ورِ باديه، نجدی قبرِ سر و اينِ سنگِ سرِ بنويشتهٰ بخؤنم کی «و می‌بخشم...»

Anonymous

سلام جناب کامیار،من گیل نیستم ترک زبانم اما دمتون گرم.خوب گفتین...یکی باید تودهن این بی سوادان پرمدعا میزد.من هم کارهای آقای نجدی رو دوست دارم ودارم درموردایشون تحقیق میکنم خوشحال میشم اگر اطلاعاتی برام بفرستید.caspian_2402@yahoo.com