چه مي شود

اول از همه ممنون از رفقايي كه آدم را از سه چهار تا خواننده داشتن ِ مطلب اش با خبر مي كنند و محبت شان را مي رسانند

اين روزها هواي رشت به شدت متغير است و گرم و سرد مي شود و باد مي آيد و بوران مي آيد و باران. پس كِي بهار مي شود؟ كي؟ ها؟

از اساتيد گرانقدر كه اينجا هستند و مي آيند و مي خوانند مي خواهم بگويند جواب اين سوال را چون هنوز خودم به طور دقيق جوابي برايش نيافتم: اگر زبان يا گويش يا لهجه ي گيلكي ( اينكه گيلكي زبان است يا گويش يا لهجه را نمي دانم ، كدام است؟ ) را موجودي زنده بدانيم ؛ با توجه به تقريبا تكلم نشدن آن در ميان نسل جديد و پيگيري جمعي قليل چون شما بزرگواران ، چه عمر و آينده اي را براي آن متصور هستيد؟ همانطور كه مي دانيم مظاهر شهري ِ شهرهاي گيلان هم اكنون اصالت و هويت خاصي ندارند. ساختمان ها و معماري آنهايي را مي گويم كه حداقل در دو سه دهه ي قبل ساخته شدند. پوشش ظاهري مردم شهر نشين گيلاني و
صورت و سيرت شان هم ديگر چندان گيلاني نمي زند. آيا دارد نابود مي شود هويت اصيل مان؟

و وبلاگم هم با داستان كوتاهي با نام زير بغل به روز شد

1 comments:

AmiN

سياوش جان،
اول اين‌که تعداد کامنت‌ها، به هيچ وجه نشان‌دهنده ميزان خواننده يک مطلب نيست. از آن تعدادی که يک مطلب را در اينترنت می‌خوانند، درصد کمی هستند که حرفی برای گفتن دارند و از آن درصد کم درصد کمی زحمت کامنت نوشتن را بر خود هموار می‌کنند.
من خودم شايد روزی به بيست يا سی وبلاگ سر بزنم و به دقت مطالعه‌شان کنم، اما شايد هفته‌ای ده کامنت هم نگذارم!
و دوم:
اين گيلکی زبان است به خدا! اگر فارسی و انگليسی زبان هستند، گيلکی هم زبان است و اگر هر نامی بر آن‌های ديگر می‌گذاری، گيلکی هم همان «آن» است!
و سوم:
من به شدت به شکوفايی اين زبان اميدوارم!
ببين رفيق، جامعه گيلک، آسيب‌شناسی خودش رو داره. نمی‌شه اون رو با قواعد ذهنی جوامع کويرنشين مطالعه کرد. نمی‌شه مفاهيم زبانی رو برای اين‌ها يکسان به کار برد.
همين مقوله زبان هم، توی هم‌چين جامعه‌ای حالت غريبی پيدا می‌کنه. گويا جامعه گيلک با زبان خودشون کج‌دار و مريز رفتار می‌کنند.
من تو محيطی زندگی می‌کنم و توی محيطی معاشرت می‌کنم که برعکس نگاه تو، رويکرد به زبان گيلکی وجود داره. و در کل، اون چيزی رو که من می‌بينم يک حرکت به سوی خويش در نسل خودمه. امّا، چون آگاهی وجود نداره، اين خويش هرچيزی فرض می‌شه و نسل من به دنبال هر دست‌آويزی برای هويت‌بخشی به خويشه.