اين متن نامهای است که به نويسنده وبلاگ شرح و در رابطه با تمسخر زبان گيلکی در يک فايل صوتی نوشتهام:
سلام آقای منصور؛
يادداشتتان با عنوان «جان کورش کبير، از ما بکش بيرون» را به دقت مطالعه کردم. و آن فايل صوتی «راديو نوابغ گيلان» را هم شنيدهام. اجازه بدهيد نظرم را به شما بگويم و اگر نظر چون منی برایتان اهميت دارد، بخوانيدش:
يادداشت شما، طنزی بسيار قوی داشته که نشان دهنده قدرت طنزنويسی شماست. و البته موضوع يادداشت شما، يعنی همولايتی بنده: آقای ضيابری، همان موضوعی که مدتی است در وبلاگشهر داغ شده و روی بورس است، حرف دل خيلیها حتا بسياری از همولايتیهای ايشان است.
رفتاری که اين آقای محترم با خيلی از وبلاگنويسان نموده (از جمله بنده) و تصويری که ايشان از دو امکان «سيستم کامنت» و «لينک» در ذهن خويش دارد و دوره افتادن ايشان در فضای وبلاگشهر و هياهو برای هيچشان، موجب به وجود آمدن وضعيتی به غايت مضحک و در عين حال وحشتناک شده است که در نوع خود، جزو شاهکارهای طنز «گروتسک» به حساب میآيد که خود میتواند سندی ديگر در ميان اسناد افتخارات آقای ضيابری باشد!!!
کاری با دانش بالا و هوش سرشار و موفقيتهای بیشمار جناب ضيابری ندارم. و حتا بارها از ايشان بابت آن يک صفحه ادبيات گيلکی که زمانی در «هاتف» به راه انداخته بودند تشکر کردهام. اما، با سطر به سطر ياداشت شما نيز موافقم.
اما...
روی ديگر سکه، آن فايل صوتي است و آن تمسخر زبان گيلکی و تحقير آقای ضيابری نه به عنوان يک فرد، که به عنوان يک «گيلانی».
آقای منصور؛
شما متهميد:
به توهين واضح و روشن به همه گيلکان ساکن گيلان، غرب مازندران و ديگر نقاط ايران و جهان.
شما متهميد به تمسخر گيلانیها و گيلکان.
شما متهميد به تمسخر زبان بيش از سه ميليون نفر انسان «ايرانی».
بنده، به عنوان نگارنده وبلاگ ورگ، که مدعی پرداختن به فرهنگ و ادبيات گيلک را دارد، شما را به موارد بالا متهم نموده و از شما میخواهم که به همان زيبايی که مطلب باارزش «کورش جان...» را نوشتيد، در وبلاگتان از توهين به گيلکان در فايل صوتی «راديو نوابغ گيلان» به صورت رسمی پوزش بخواهيد. تا هم ما و هم خوانندهگانتان مطمئن شوند که در پشت نقاب يک وبلاگنويس، چهرهای نشسته که به نوشتههای خويش معتقد و مومن است و چون به خلوت میرسد، آن کار ديگر نمیکند!
مطمئن باشيد ما گيلکان، عادت نداريم که کسی را به خاطر توهين به خودمان گردن بزنيم و بانک آتش بزنيم و رودرروی برادر همميهنمان بايستيم و به خاطر دستمالی، قيصريهای را به آتش کشيم و کلّی را به اشتباه فردی طرد کنيم. گيلک، خيلی بيش از اين حرفها مدرن شده و دارای روحيه تساهل و تسامح است که ديگرانی با تفکر و تصور کويرنشينی خويش از «غيرت»، او را «بیغيرت» بنامند.
اما همينجا از شما میخواهم که از تک تک گيلکان پوزش بخواهيد و در غير اين صورت، از همه مخاطبان ورگ، از همه وبلاگنويسان گيلک و اعضای وبلاگ گيلانيان و همه کاربران گيلک اينترنت خواهم خواست که تا پوزش رسمی شما، سکوت نکنند.
با تشکر به خاطر مطلب اولتان و با دلگيری به خاطر توهين دومتان.
ياعلی
امين حسنپور
لاهيجان/ مهر ماه 1385
در اينباره بخوانيد:
به آقای منصور
نقد يا توهين
پینوشت:
با اين توضيح نويسنده وبلاگ شرح، فکر میکنم اين قضيه ديگر تمامشده محسوب میشود.
10 comments:
من نه مطلب اول را خواندم و نه فایل صوتی را شنیدم. گیلکی هم نیستم. ولی از هر توهینی به هر قشری بیزارم.
اقلا لطف کنید بنویسید که اگر ایشان نخواهند نامه پوزش را بنویسند چه کارشان میکنید و چه خوابی برایشان دیده اید ؟
بادرود
شما از این اهانتها نگران نشوید، کسانیکه به این وسعت در اینترنت توهین می کنند، کمبود خودشان را می رسانند.
بدرود
دوست عزيز؛ پاسخ شما را در دو پاراگراف پايانی نوشتهام دادهام. من در حدی نيستم که برای کسی که متهم به توهين به گيلکان است حکمی صادر کنم. اما همانطور که نوشتم از همه میخواهم که تا پوزش رسمی اين آقا، «سکوت نکنند».
همانطور که نوشتم ما گيلکان عادت نداريم که فحش دهيم و توهين کنيم و قيصريهای را به خاطر دستمالی بسوزانيم (خرق عادت برخی همولايتیها را البته انکار نمیکنم!) اما مطمئن باشيد که سکوت هم نخواهيم کرد و روشهای مدنی هم برای «اعتراض» وجود دارد.
امین جان فکر کنم بهتر باشه نوشته های اخیر آقای ضیابری را بخونی و بعد حمایتت را از ایشون اعلام کنید.. آقای ضیابری علنا چه در وبلاگشون، در ای میلی که برای من فرستادن (موجود هست) و در چند تا کامنت گیلانی ها را آب زیر کاه نامیده و با الفاظ بدی ازشون یاد کرده. وقتی یک گیلانی همه ی گیلانی ها را مورد توهین قرار می ده چه انتظاری از بقیه داری؟
ایشون با من مشکل داره؟ قبول! هرچی می خواد فحش بده به من بگه نه کل گیلانی ها را زیر سوال ببره با رفتارش.
در ضمن آقای منصور در ای میلی که فرستاده بودند برای من نوشته بود که به اشتباهشون واقفند و برای همین این فایل را از وبلاگشون حذف کردند.
قصد دفاع از آقای منصور را ندارم فقط خواستم اینی که اطلاع دارم را عنوان کنم
شما هم متهمی به توهین کردن به هم شهری های من...کی گفته شما مدرنی و مردم ترک غیر مدرن؟ نمونه مدرن شما هم همین برادر ضیابری بزرگترین اسپم فارسی هست؟! شما هم باید از ترک ها به خاطر این توهین آب زیرکاهانه خود عذرخواهی کنید.
man ham ba shoma movafegham . enshaa'alaah raveshi pish gerefte shavad ta in shakhs e ... befahmad ke har ghalati nemitavanad bekonad
ya hagh
دوست عزیز اگر مدرن(!!) شده بودید یک فایل صوتی را به عنوان توهین به زبان گیلکی تلقی نمی کردید. آخه عزیز من! نمیشه که هر کی با هر زبانی لطیفه بگه یا شوخی کنه بگیم که طرف به جند میلیون انسان توهین کرده!! پس آدم چطوری باید شوخی کنه؟ با عرض معذرت باید بگم که ایرانی جماعت به شدت بی ظرفیت شده. یک کلمه نمنه دو استان را به آشوب می کشونه. بابا برید آمریکا ببینید که چجوری لهجه ایتالیایی را دست می اندازند و با وجودی که افراد بسیار قدرتمندی در سیاست آمریکا با اصلیت ایتالیایی وجود دارند هیچ کس اعتراضی نمی کند. همه هم با هم می خندند. سریال Friends را اگر دیده باشید یکی از پایه های طنز آن لهجه ایتالیایی یکی از شخصیت های آن است. بابا دوران این حرفها گذشته است.
برادر به احتمال زياد تورک من،
من چه توهينی به همميهنان تورک خود کردهام؟ آيا برادران آذری من، در حوادث اخير بانک آتش نزدند؟ آيا خوابگاه دانشجويان را محاصره نکردند و تهديدشان ننمودند؟ (چند ده تن از دوستانم در شهر تبريز دانشجو هستند) آيا من چيزی خلاف واقع عنوان نمودهام؟ تعريفتان از «توهين» محل اشکال است رفيق عزيز.
در پاسخ به خيابان شماره 11:
رفيق عزيز من،
مدرن شدن، برابر با تحمل هر توهينی نيست. مدرن شدن برابر با تحول در نوع برخورد است.
اين چه منطقی است که به کار میبريد که چون در فلان کشور (امريکا برای مثال) فلان کار انجام میشود، پس خوب است. هر کاری که در دنيا زياد انجام گيرد، درست است؟ معيار اخلاقی شما، به راستی تکرا يک عمل در جاهای ديگر و از سوی ديگران است؟
همه با هم خنديدن بسيار عالی است. اما فکر نمیکنيد در ايران عزيزمان، وقتی تورک را خر میناميم و گيلک را بیغيرت و لر را بیفرهنگ، بعضیها به بعضیهای ديگر میخندند؟
نمیتوانم به اين خاطر که در فلان جای دنيا، امريکايیها لهجه امريکايی را مسخره میکنند و کسی ناراحت نمیشود، تمسخر زبان يک قوم را «امری عادی» بدانم. نه! اين نشانه مدرن بودن نيست.
«مدرنيته» تعريف خودش را دارد رفيق عزيز.
Post a Comment