چهره تلخ عشق



آنچه می آید گوشه ای است از جلسه نقد و بررسی آفرینه های شعری نصرت رحمانی.
عکس های مراسم را در اینجا ببینید

حلقه شاعران « پنجشنبه ها همیشه» جلسه روز 30 فروردین خود را به نصرت رحمانی اختصاص داد. مجید دانش آراسته، سیامک یحیی زاده، علی اکبر مرادیان گروسی، دکتر نیکویه و خانم پوران شیرازی زاده هم در جلسه حضور داشتند.اتاق بد رنگ خانه فرهنگ جا برای همه نداشت و به ناچار عده ای از بیرون اتاق جلسه را پیگیری می کردند.
بر خلاف تصور قبلی من ، حضور خانواده شاعر تأثیر منفی بر نقد نگذاشت. شاید از آن رو که رک گویی نصرت این اجازه را به همه می داد که با او رک باشند. و کم موهبتی نیست که کسی اینچنین عیان خود را روی دایره بریزد.
آرش رحمانی، در صحبت هایش کارهای پدر را به 4 دوره تقسیم کرد:نخستین دوره در محدوده زمانی دهه 30 بود که مجموعه «کوچ» عرضه شد. « رئالیسم صادقانه» بارزترین خصوصیت این دوره بود که در شعر هایی چون "شهر نو" به اوج رسید.
دهه 40 دومین دوره کارهای شاعر بود که مفاهیم سیاسی و اجتماعی قوی در کارهای نصرت پر رنگ تر شدند. جنبش های رهایی بخش و تعهد روشنفکری و تأثیر از سارتر، همه و همه فضای اشعار را به سمت اجتماعی تر شدن سوق داد. کتاب میعاد در لجن محصول این دوره است که در تک تک اشعار آن این مفاهیم در یافت می شوند. توجه شاعر به فرم و بیان پیچیده تر نیز از خصیصه های این برهه است.
سومین دوره را ، آرش دوران بلوغ عاشقانه ها قلمداد می کند. عشق نصرت معطوف به معشوق خاص نیست. معشوق او می تواند متغیر باشد. عشق نصرت منتشر می شود و همه جنبه های هستی را در بر بگیرد.
نگاه به مرگ و زمزمه و گفتگو با مرگ (بیوه سیاه)خصوصیات دوره آخرکار رحمانی است. نصرت به کودکی باز می گردد و مفاهیم آن دوره در اشعارش دیده می شود.
« نصرت، شاعر شعر سیاه لقب گرفته. او از سیاهی ها می گوید تا به ذات هنر برسد. او از زشتی به زیبایی می رسد. و نوعی برهان خلف به کار می برد.»
در ادامه احمد قربانزاده از دوستان شاعر خاطراتی از او نقل کرد.
دکتر نیکویه که کتاب «از نقطه تا خط» را درباره نصرت منتشر کرده درباره شعر نصرت سخن گفت و با استفاده از اشعار شاعر به جلسه رونق بیشتری داد.
نعمت باقری هم درباره نصرت حرف های زیبایی زد. متأسفانه اینقدر مجذوب حرف هایش شده بودم که خوب یادداشت بر نداشتم. بعد از جلسه می خواستم از بیان زیبایش تشکر کنم . اما در شلوغی گم شدم!
در دفترچه یادداشتم تنها چند جمله از متن او نوشته ام:
شعر نصرت بیان زیبای مرگ است.
در شعر نصرت شاهد زیبایی ، رنج است.
نصرت آینده ای را رقم نمی زند. آن را انکار می کند. ما بی نهایت از شعرش لذت می بریم. اما با آن درگیر نمی شویم. چرا که درگیر شدن با شعر او، درگیر شدن با زندگی است.
(عنوان گزارش هم یکی از اصطلاحات آقای باقری است که درباره شعر نصرت به کار برد.)
مزدک پنجه ای با مقاله ای با موضوع جسارت در شعر نصرت جلسه را دنبال کرد. جسارتی که به گفته خودش در دوران کودکی آن را قبیح تصور می کرد. فکر می کنم به زودی آن را در وبلاگش ببینیم.
جلال افرا بسامد های شعر نصرت را بررسی کرد و در پایان آقای رضازاده به وزن کسل کننده در برخی از اشعار نصرت اشاره کرد. وزنی که شاید برای خواننده دیگر خوشایند نباشد.
آقای پنجه ای هم در لابه لای حرف هایش از جهان بینی نصرت گفت. چیزی که به گفته او در اشعار امروز گم شده. او شاملو را مثال آورد که نگاه خاصی را پی گیری می کرد. همین طور سپهری و فروغ و نیما.و اینکه هر یک از اینها با نگاه خاص خودشان مطرح شدند. گفته های آقای پنجه ای من را یاد مصاحبه دولت آبادی با چلچراغ انداخت با این تیتر: نسل شما به هیچ چیز ایمان ندارد. با آقای پنجه ای سر این موضوع حرف دارم! بماند.
سارا ثابت
عکس : سارا مهریار

0 comments: