شیمه نوروز موبارک ببی


سلام عرض کونم به همه ی گیلونیون عزیز
اومیدوارم که بوتونم شیمی همره ایته جمع صمیمی و سر زنده بداریم
.
از امین هم تشکور کونم که مونه به ای وبلاگ دعوت بوده
در ضمن ای عکس هم از می برار حجت ایسه که از دیلمون بیته.

عیدی

نگین خانوم 6 سالشه. توی بافت قدیمی پوردسر (لاهیجان )زندگی می کنه. نگین خانوم عکس گرفتن رو دوست داره. و اینقدر شیطونه که حتی به زنگ در خونه خودشون هم رحم نمی کنه. با پیرزنه دوسته. به همه رهگذرا سلام میگه، حتی به زنِ عباس آقا خیار فروش که ما رو توی خونه اش راه نمی داد. یعنی حتی از اون هم نمی ترسه. عکس نگین، حتی اگه مال دی ماه باشه، حتی اگه تو بک گراندش آجرای کهنه 100 ساله ببینی، معنی بهار رو می ده. موافقید؟

همین سه تا

فعلا این سه تا را داشته باشید:
و آس برنده ما چیزی نیست جز مصاحبه با جواد یساری
نکته: آشنایی من با جود یساری به یکی از روزهای سال سوم دبیرستان توی ماشین توسط یک راننده با حال صورت گرفت . جواد ترانه معروف" بچه ها شیرینی زندگی اند" رو می خوند و من تمام راه رو قهقهه زدم. و راننده کم مونده بود مثل یه آشغال از ماشین پرتم کنه بیرون. بعد ها در جایی به نام دانشکده معماری بود که توی کارگاه بچه ها موزیک های رنگ و وارنگ می گذاشتند و من کافی بود احساس کنم کسی توی حس یه آهنگ رفته! با تمام قوا فریاد میزدم: "جواد یساری بزارین!!!!" و این سیر تکاملی همچنان ادامه دارد...

چهارشنبه سوری


چهارشنبه سوری جشنی است غیر سیاسی و غیر مذهبی، بیایید انگونه
که بود ان را پاس بداریم، بیاید به جای هراسانندن یک دیگر فقط به شادمانی
و پایکوبی بپردازیم، بیایید این گنجینه را به درستی به اینده گان منتقل کنیم.
مرد پیر
مطلبی از استاد رجبی در این باب :
کمی بیشتر از اندکی جای دریغ است که برخی از مردم این سرزمین کهنسال می پرسند که جشن کهن چهارشنبه سوری این هفته است یا هفتۀ آینده! پیداست که پس فردا، سه شنبه شب، بیست و دوم اسفندماه. زیرا چهارشنبۀ هفتۀ دیگر، نخستین روز سال نو است که می خواهیم مبارکمان باشد... و از ریشۀ این جشن می پرسند. به نظر من زیاد نباید در پی ریشه های جشن های بسیار بسیار کهن ملت ها بود. به ویژه هنگامی که همۀ نشانه ها حکایت از این دارند که سابقۀ جشنی مانند جشن آتش بیرون از میدان دورۀ تاریخی است. دربارۀ این گونه از جشن ها گمانه زنی های فراوانی می شود که همه به سبب دورافتادن از آغاز، بر پایۀ گمان هستند. فراموش نکنیم که این جشن ها از هر زمانی که بوده باشند، همواره و پیوسته دستخوش دگرگونی بوده اند و برابر با امکانات دوره ای خاص تغییر هنجار داده اند. و گاهی نیز ویژگی های جشنی به جشن همانند خود راه یافته اند. برای نمونه ویژگی های جشن سده و جشن چهارشنبه سوری. به گمان من جشن چهارشنبه سوری که پیش از اسلام – به سبب نبود هفته شمار در گاهشماری ایرانی – به این نام خوانده نمی شده است، جشنی است در پیوند با آتش و برای فراهم آوردن دود برای فروهرهای درگذشتگان خاندان که شب های عید به خانه های خود سرمی زدند بوده است. فروهر ها با دیدن دود خانۀ خود دودمان خود را می یافتند. خانواده ها علاوه بر انگیختن دود خانۀ خود را نیز برای پذیرایی فروهر پاکیزه می کردند. پیداست که آتش افروزی می توانسته است منحصر به اجاق خانه نباشد و پایش به دامنۀ گسترده تری نیز کشیده می شده است. چنان که حیاط خانه و یا کوچه میدان شادمانی کودکان می شود. و می پرسند که جشن چهارشنبه سوری چه پیوندی با گذر سیاوش از آتش دارد؟ به گمان من چهارشنبه سوری با «ور آتش» و گذشتن سیاوش از آتش پیوندی ندارد. گفتنی است که «ور آتش» در میان برخی از دیگر قوم های روزگاران باستانی نیز وجود داشته است. جشن چهارشنبه سوری تقریبا در سراسر ایران داری فرهنگی همانند است. پیداست که توان فراهم آوردن سوخت و امکان فراهم آوردن شادی برای کودکان، نقش مؤثری دارد. لابد که در شهری کودکان را با خرما شادمان می کنند و در کنار نخلستان در جایی دیگر با پسته و یا انار. یا هم با بریانی گندم... در جایی کودکان با کفش «نایک» از روی آتش می پرند و برخی از کودکان با گیوه. و چه بگویم که حتی با پای برهنه... تفاوت از آیین چهارشنبه سوری نیست. از بدآیینی روزگار است... و بدیهی است که زندگی مدرن و دستاوردهای تکنولوژیک هم نقش خود را خواهند داشت. نقش اقتصاد در جشن چهارشنبه سوری به گفت و گویی گسترده تر نیاز دارد که از آن می گذریم! اما پیشنهاد من این است که باید از تبدیل جشن ها به ابزار مبارزه پرهیز کرد. خودیابی با جشن و سرور بهترین و زیباترین نقش را در بهبود زندگی دارد. فراموش نکنیم که جشن در لغت یعنی نیایش! و بدانیم که ما آتش پرست نیستیم و پرستار آتشیم. در این سرزمین آتش بازان... وگرنه به آتش نمی گفتیم: زردی من از تو سرخی تو از من و می دانیم که از آتش باکمی پرستاری می توان زردی را سترد و سرخی درخشانش را افزود. پس چه باک! دل خوش داشتن هم هنریست از مردم نجیب سرزمین آتش بازان... بیاییم فراموش نکنیم، آتش عشق درونمان را به کرامت انسان... و بگوییم همواره: حرمت به انسان! و فراموش نکنیم که به پیشواز سال نو می رویم در بهاران پیش روی!
با فروتنی
پرویز رجبی
در همین راستا مطالبی از
دکتر دوستخواه
ودکتر غیاث بادی

توصیه به دوستان

دوستان عزیز در گیلانیان متاسقانه سرویس دهنده وبلاگ گیلانیان نصبت به ارسال بیش از حد لینک در یک پست حساس است و در صورتی که در یک پست و یا پستهای متوالی تعداد زبادی لینک ثبت شود سرویس دهند وبلاگ را اسپم تشخیص می دهند و مشکلاتی برای وبلاگ به وجود می اورد ووبلاگ را به صورت موقت مسدود میکند! چنانکه اخیرا مشکلاتی به واسطه همین اشتباه برای وبلاگ شخصی بنده پیش امده. لذا از دوستان وهمکاران در گیلانیان تقاضا دارم نسبت به این موضوع توجه داشته باشند تا از بروز مشکلات احتمالی جلوگیری شود.

آخر سالی که شلوغ باشد

وبلاگ خانه فرهنگ به روز شد. اینجا می توانید گزارشی از جلسه شعر خوانی گیلکی را ببینید که در آن از مهندس عاشور پور هم تقدیر شده.
سری هم به مزدک بزنید که اینجا ویژه نامه هنر و اندیشه گیله وا رو معرفی کرده.
اینجا هم خبری بگیرید از نشریه های دانشگاه گیلان.
این هم معرفی و نقدی است بر نشریه زیته.
( خوشبختانه زیته این شماره اینقدر نقد پر عیار (بیشتر شفاهی و کمی هم کتبی) داشته که ما از الان یه جلسه جمع بندی پرکار رو پیش بینی کنیم)

به مناسبت 8 مارس

خیلی چیز هاست که باید بدانیم و نمی دانیم. خیلی چیزهاست که با وجود اینکه نمی دانیم، به آنها فکر نمی کنیم. «قانون» یکی از آن چیزهایی است که تا وقتی به گرفتاری دچار نشده ایم به فکرش نمی افتیم....
فقط یکی از موارد ذکر شده در دفترچه را با هم بخوانیم:
در قوانین ما حضانت و ولایت فرزندان دو مفهوم جداگانه دارد. حضانت به معنی نگهداری از فرزندان است و ولایت به معنای سرپرستی و اداره امور مالی،تعیین محل زندگی، و... بر اساس قانون مدنی ایران مادر هیچ وقت نمی تواند سرپرست فرزندش باشد.و در صورت نبودن پدر و جد پدری نیز تنها می تواند « قیم» فرزندان خود شود. ولایت و سرپرستی پدر «قهری» است. یعنی اگر حتی خود او نیز بخواهد نمی تواند سرپرستی را به همسرش واگذار کند!!!...
من امضاش می کنم.
به خاطر اون خانم معلم، که شوهرش زیر شکنجه داغون شده و نمی تونه کار کنه. خانومه نمی تونه بچه هاش رو بیمه کنه. چون قانون میگه «فرزندان نمی توانند از حقوق بازنشستگی یا خدمات درمانی مادر استفاده کنند»
یا به خاطر خاله جون که بد جوری سرفه می کنه.( ایران الکتریک اون زمانا وضعیتش رو به راه بود. چند ساعت پشت دستگاه خاک می خورد در روز؟ من که یادم نیست.)
یه کم هم به خاطر خودم. به خاطر خیلی چیزا که هنوز جسارت صحبت کردن دربارش رو ندارم. به خاطر تمام اجحاف هایی که جامعه واسه دختر بودنم بهم تحمیل کرده.
یا شاید به خاطر خاطره تلخی که ثانیه به ثانیه توی ذهنم حک شده. یه نگهبان که حق خودش دونست من رو با کس دیگه اشتباه بگیره. و برخوردهایی که باز توی ذهنم حک شدند. ... و این که من سر آخر بدهکار هم شدم. ( بدهکار بهت زده ای بودم)
یا به خاطر چشای نگران فاطمه.وقتی دیروز می گفت زینب هنوز آزاد نشده....
خوندم و تصمیم گرفتم امضا کنم. حتماً امضاش می کنم. دارم از طرح جمع آوری یک میلیون امضاء برای تغییر قوانین تبعیض آمیز صحبت می کنم.

به مناسبت 8 مارس

http://www.khosoof.com/archive/355.php

http://khosoof.com/archive/356.php

http://www.radiozamaneh.org/news/2007/03/post_967.html

http://www.we4change.com/







عکس دومی از تینا توحیدی و بقیه کار خودمه.
این روزها سیاوش یحیی زاده در آتلیه گرمش پذیرای کارهای پرویز روزبه است .
واما بعد....
این هم درباره عباس آقای خودمون.
این هم برای آب غوره گیر ها.
نگاهی به سایت کاوه گلستان

گیلکی بخوانیم گیلکی بنویسیم (3)

در نوشته های پیشین بحث های بسیار خوبی در زمینه نوشتار گیلکی شد که انتظار میرود بتوان از میان این بحث ها و اظهار نظر ها به مناسب ترین نوشتار در زمینه گیلکی نویسی دست یافت. در مورد پیشنهادهای زیر باید بگویم که اظهار نظر های خوانندگان نوشته های پیشینم، هدایتگر بوده اند. اکنون با توجه به این که در کیبورد اکثر گیلک زبانان دو کیبورد لاتین و عربی استفاده میشود، سعی شده است که با توجه به امکانات این دو خط، از آنها در گیلکی نویسی استفاده شود که، میتوانید به ارزیابی آن دو بپردازید. اظهار نظرهای شما در این زمینه روشنگرانه خواهد بود.

خط عربی:
هَرفُنی کِ گیلَکی نیؤیسی مِاِن ایستِفادِ بَنَن، ایشُنَن:
چ ج خ ه غ ف ش س ی ب ل ا ت ن م ک گ پ و د ر ز اِ اُ اَ ـِه ؤ ژ

ای نََشُنَن گیلَکی مِاِن هیچ هَرفِ نَمایَندِگی نوکُنَن:
ح ع ق ث ص ض ئ ذ ط ظ ٍ ٌ ً آ ۀ ّ ء أ إ ي ة

گیلَکی نیؤیسی ای رَسمُلخَتِ اَمرِ (گیلَکی مِاِن، هوتُوری کِ گونیم، هوتُ نیؤیسَنیم):
ایمروج دونیا مِاِن تَبلیغات نَغشِ پور اَهَمییَتی دَاَنِ اُ با تَؤَججُ بِ ای کِ تُولید کونَندِگُنِ زیادی ؤُجود دَاَنَن، خَریدار، ای تَبلیغاتِه پور تَؤَججُ کُاُنِ اُ اَز ای تَبلیغاتِ کِ خوشِ اینتِخابِ کُاُنِ. مَخسوسَن اَگَر مَسرَف کونَندِ بَینی کِ ای تَبلیغات هَغیغی ایسِ اُ فَغَت شوار نییِ.

- ؤَغتی بوشُم هَسَنِه کیتابِ هَگیرَم، مَممَدِه گَب مَ یاد بومَ.

مزایا:
- آشنایی نسبی کاربر
- نشان دادن اِ کشیده ( ـِه )
- توانایی کافی در نشان دادن حروف
معایب:
- عدم تناسب با آموخته های قبلی کاربر
- وجود علایمِ زیاد خارج از خط زمینه
- عدم انطباق هر کلید با هر حرف (در کیبورد فعلی)

خط لاتین:
اما در صورتی که بخواهیم از نمادهای لاتین استفاده نماییم، به این صورت خواهد بود:
a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z sh zh
اما نوشتن گیلکی با این رسم الخط ( در اینجا نیز همانطوری که میگوییم، مینویسیم.):
imruj dunya meen tabliqat naqshe pur ahamiyati daane o ba tavajjo be i ke twlid kunandegone ziyadi vojud daanan, xaridar, i tabliqate pur tavajjo koone o az i tabliqate ke xushe intexabe koone. maxsusan agar masraf kunande bayni ke i tabliqat haqiqi ise o faqat shuar niye.

- vaqti bushom hasane kitabe hagiram, mammade gab ma yad buma.

مزایا:
- آشنایی نسبی کاربر
- تناسب با آموخته های قبلی کاربر
- علایم ناچیز خارج از خط زمینه
- انطباق هر کلید با هر حرف
معایب:
- عدم تمایز بین اِ کوتاه با اِ کشیده
- استفاده از یک نماد برای اَ و آ
- استفاده از دو نماد برای یک حرف sh & zh

گیلکی بخوانیم گیلکی بنویسیم (1) و (2)