چهارشنبه سوری


چهارشنبه سوری جشنی است غیر سیاسی و غیر مذهبی، بیایید انگونه
که بود ان را پاس بداریم، بیاید به جای هراسانندن یک دیگر فقط به شادمانی
و پایکوبی بپردازیم، بیایید این گنجینه را به درستی به اینده گان منتقل کنیم.
مرد پیر
مطلبی از استاد رجبی در این باب :
کمی بیشتر از اندکی جای دریغ است که برخی از مردم این سرزمین کهنسال می پرسند که جشن کهن چهارشنبه سوری این هفته است یا هفتۀ آینده! پیداست که پس فردا، سه شنبه شب، بیست و دوم اسفندماه. زیرا چهارشنبۀ هفتۀ دیگر، نخستین روز سال نو است که می خواهیم مبارکمان باشد... و از ریشۀ این جشن می پرسند. به نظر من زیاد نباید در پی ریشه های جشن های بسیار بسیار کهن ملت ها بود. به ویژه هنگامی که همۀ نشانه ها حکایت از این دارند که سابقۀ جشنی مانند جشن آتش بیرون از میدان دورۀ تاریخی است. دربارۀ این گونه از جشن ها گمانه زنی های فراوانی می شود که همه به سبب دورافتادن از آغاز، بر پایۀ گمان هستند. فراموش نکنیم که این جشن ها از هر زمانی که بوده باشند، همواره و پیوسته دستخوش دگرگونی بوده اند و برابر با امکانات دوره ای خاص تغییر هنجار داده اند. و گاهی نیز ویژگی های جشنی به جشن همانند خود راه یافته اند. برای نمونه ویژگی های جشن سده و جشن چهارشنبه سوری. به گمان من جشن چهارشنبه سوری که پیش از اسلام – به سبب نبود هفته شمار در گاهشماری ایرانی – به این نام خوانده نمی شده است، جشنی است در پیوند با آتش و برای فراهم آوردن دود برای فروهرهای درگذشتگان خاندان که شب های عید به خانه های خود سرمی زدند بوده است. فروهر ها با دیدن دود خانۀ خود دودمان خود را می یافتند. خانواده ها علاوه بر انگیختن دود خانۀ خود را نیز برای پذیرایی فروهر پاکیزه می کردند. پیداست که آتش افروزی می توانسته است منحصر به اجاق خانه نباشد و پایش به دامنۀ گسترده تری نیز کشیده می شده است. چنان که حیاط خانه و یا کوچه میدان شادمانی کودکان می شود. و می پرسند که جشن چهارشنبه سوری چه پیوندی با گذر سیاوش از آتش دارد؟ به گمان من چهارشنبه سوری با «ور آتش» و گذشتن سیاوش از آتش پیوندی ندارد. گفتنی است که «ور آتش» در میان برخی از دیگر قوم های روزگاران باستانی نیز وجود داشته است. جشن چهارشنبه سوری تقریبا در سراسر ایران داری فرهنگی همانند است. پیداست که توان فراهم آوردن سوخت و امکان فراهم آوردن شادی برای کودکان، نقش مؤثری دارد. لابد که در شهری کودکان را با خرما شادمان می کنند و در کنار نخلستان در جایی دیگر با پسته و یا انار. یا هم با بریانی گندم... در جایی کودکان با کفش «نایک» از روی آتش می پرند و برخی از کودکان با گیوه. و چه بگویم که حتی با پای برهنه... تفاوت از آیین چهارشنبه سوری نیست. از بدآیینی روزگار است... و بدیهی است که زندگی مدرن و دستاوردهای تکنولوژیک هم نقش خود را خواهند داشت. نقش اقتصاد در جشن چهارشنبه سوری به گفت و گویی گسترده تر نیاز دارد که از آن می گذریم! اما پیشنهاد من این است که باید از تبدیل جشن ها به ابزار مبارزه پرهیز کرد. خودیابی با جشن و سرور بهترین و زیباترین نقش را در بهبود زندگی دارد. فراموش نکنیم که جشن در لغت یعنی نیایش! و بدانیم که ما آتش پرست نیستیم و پرستار آتشیم. در این سرزمین آتش بازان... وگرنه به آتش نمی گفتیم: زردی من از تو سرخی تو از من و می دانیم که از آتش باکمی پرستاری می توان زردی را سترد و سرخی درخشانش را افزود. پس چه باک! دل خوش داشتن هم هنریست از مردم نجیب سرزمین آتش بازان... بیاییم فراموش نکنیم، آتش عشق درونمان را به کرامت انسان... و بگوییم همواره: حرمت به انسان! و فراموش نکنیم که به پیشواز سال نو می رویم در بهاران پیش روی!
با فروتنی
پرویز رجبی
در همین راستا مطالبی از
دکتر دوستخواه
ودکتر غیاث بادی

1 comments:

Anonymous

با سلام خدمت شما سبز اندیشان گیلان زمین. در مورد همکاری با وبلاگ گیلانیان باید بگم که با وجود میل باطنی متاسفانه وقت کافی ندارم. امیدوارم که همواره در کارهاتون موفق باشین. در ضمن لینک شما رو اضافه کردم. یا علی مدد