tag:blogger.com,1999:blog-1765441112465930303.post2924099145494320073..comments2024-01-11T14:09:38.453+03:30Comments on گیلانیان: آیا می توان فهمید که منشا آگاهی از کجاست؟گيلانيانhttp://www.blogger.com/profile/01200861442742111111noreply@blogger.comBlogger3125tag:blogger.com,1999:blog-1765441112465930303.post-46565523290530185502006-11-27T13:43:00.000+03:302006-11-27T13:43:00.000+03:30خبرخوان مستقل تارنگارهای پارسی
تارنگار شما را
بدو...خبرخوان مستقل تارنگارهای پارسی<br /><br />تارنگار شما را<br />بدون سانسور<br />به صورت اتوماتیک<br />بر روی بزرگترین خبرگزاری مستقل پارسی زبان "آژانس خبری کورش"<br />بازتاب میدهد<br />تا آنجا که به " ابجاد رابطه اینترنتی" مربوط میشود،<br />نصب لوگوی "فهرست وب ایرانی: نمایه ها" ،<br />اصلا و ابدا<br />"الزامی"<br />نیست<br /><br />فهرست وب ایرانی: نمابه هاAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1765441112465930303.post-8673909221557921292006-11-11T22:44:00.000+03:302006-11-11T22:44:00.000+03:30درباره آگاهی:
من زياد روی اين بحث تسلط و اهليت ند...درباره آگاهی: <br />من زياد روی اين بحث تسلط و اهليت ندارم. اما يادمه پروفسور درويزه (از گروه مکانيک دانشگاه گيلان) توی سخنرانی که ترم پيش توی دانشگاه انجام داده بود صحبتهايی داشت به اين مضمون که هر ذره مادی حاوی «اطلاعات» يا همون DATA است. مثلا يک کروموزوم يا يک سلول، حاوی واحدهای اطلاعاتی است. و انسان هم که مجموعه عظيمی از سلولهاست، حسابش روشنه. حال نمیدونم میشه آگاهی رو ميزان مشخصی از اين واحدهای اطلاعاتی دونست يانه. مثلا در عالم انتزاعی، عدد يک، حاوی يک واحد اطلاعاتی و صفر فاقد اونه. (فقط برای روشن شدن مفهوم واحد اطلاعاتی)<br />درباره وبلاگ:<br />ارحام جان، باز گلی به گوشه جمال تو که چراغ اين وبلاگ گروهی رو روشن نگه میداری. بابا بقيه چرا تکونی نمیخورن؟ صادق جم؟ سيامک (مرد پير)؟ منتظريم.<br />ياعلیAmiNhttps://www.blogger.com/profile/17593179194384400678noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1765441112465930303.post-65302280463400959632006-11-11T19:07:00.000+03:302006-11-11T19:07:00.000+03:30آقای عموئی: خلاصه استدلال شما این است:
p: "w منشأ...آقای عموئی: خلاصه استدلال شما این است: <br />p: "w منشأ آگاهی است."<br />پس q: "w باعث شده به p آگاهی پیدا کنم."<br />همین طور: "w باعث شده به اینکه w باعث شده به p آگاهی پیدا کنم، آگاهی بیابم."<br />و همین طور تا بی نهایت. (s)<br />درستی یا نارستی p مبتنی بر بی نهایت گزاره –q، s ...- (و مستلزم تسلسل) است پس هرگز نمی توان به آن پی برد.<br />(پایان استدلال شما) <br />1. در این بیان یک مغالطه وجود دارد: میان "منشأ آگاهی" به عنوان منبع توجیه با منشأ آگاهی به عنوان منبع باور روانشناختی یا زیستی خلط شده است. w منشأ آگاهی است اما توجیه کنندۀ باور من به p نیست. اتفاقاً چنین موردی وجود خارجی هم دارد: مثلاً در روانشناسی رشد می گویند منشأ نظریه ذهن (-در روانشناسی: یعنی باور انسان به وجود اذهان دیگر و واکنش در مقابل رفتارهای آنان) یک واحد فطری در مغز است. حال استدلال شما دقیقاً بر همین مورد منطبق است اما نکته این است که آن واحد مغزی منشأ زیستی نظریۀ ذهن است نه منبع معرفتی تا دور یا تسلسل لازم آید. <br />2. به یک بیان دیگر هم می توان تسلسل را دفع کرد: آگاهی یک خصوصیت مرتبه بالاتر است که با التفات (عطف توجه) فاعل شناسنده پدید می آید. اگر شناسنده بالفعل به گزاره های مرتبه بالاتر از p آگاهی پیدا کند همان منشأ زیستی را خواهد داشت. اما بی نهایت بودن این گزاره های مرتبه بالاتر بالقوه است. به عبارت دیگر: تا هر میزانی که فاعل شناسنده به صورت بالفعل به آنها آگاه شود (توجه خود را به آنها معطوف کند) مسئول این آگاهی همان واحد زیستی مثل w خواهد بود.Anonymousnoreply@blogger.com